چند سال پیش ، هنگامی که منتظر جداول زندگی برای زندگی بودم و قبل از کار در مؤسسه گوتمن ، یک مدیر داشتم که من نمی توانستم با آن همراه شوم. من دائماً احساس فشار می کردم که کار خود را خوب انجام نمی دهم ، و گرایش آنها به بی احترامی سفارشات و انتقادات شخصی و حتی توهین به من و همکارانم را درک نمی کردم (که متأسفانه همه این رفتارهای متداول هستند). در رستوران ها)
می دانستم که باید حرف بزنم زیرا اوضاع متشنج و غیرقابل تحمل می شود و من نیاز به حفظ کار دارم. بنابراین من با برادرم ، که یک درمانگر دارای مجوز و پیشخدمت پیشین آن رستوران است ، صحبت کردم ، در مورد اینکه چگونه می توانم به مدیرم نزدیک شوم و نگرانی ها و شکایاتم را بدون قرار دادن کارم یا حداقل ایستادن من در رستوران ، در معرض خطر قرار دهم. .
توصیه او ساده بود ، و کاملاً مطابق با روش گوتمن شکایت بدون سرزنش و استفاده از یک راه اندازی نرم در یک رابطه عاشقانه است. او به من گفت كه با بیانیه ای شروع كنم كه "احساس می كنم ." شروع می شود و به "من نیاز دارم ." منتهی می شود. وی همچنین گفت که از "شما" یا حداقل در هر نوع مقصر سرزنش استفاده نکنید و بهتر است هنگام بیان چیزی که از آن شخص لازم دارید از "شما" استفاده کنید.
حتی یک کلمه آسان برای برقراری ارتباط محرمانه وجود دارد ، معروف به D.E.S.C:
وضعیت مشکل ساز را شرح دهید
احساسات خود را توضیح دهید
نیازهای خود را مشخص کنید
پیامدهای هر دو را توضیح دهید چه اتفاقی می افتد اگر وضعیت تغییر نکند و چه تغییراتی را می خواهید در آینده ببینید.
من چند روز طول کشیدم تا این مسئله را بیشتر توضیح دهم ، چون در کودکی به من یاد می داد که منفعلانه ارتباط برقرار کنم زیرا در یک خانواده نسبتاً سخت بزرگ شده ام. به من آموخته نشده است که در سنین کودکی از خودم دفاع کنم ، یا اینکه چگونه احساساتم را شناسایی و تشخیص دهم تا بتوانم مطابق آن عمل کنم بدون اینکه عصبانیت یا ترس بر توانایی من در برقراری ارتباط موثر بیفزاید.
به عبارت دیگر ، من یک خلق و خوی کوتاه ایجاد کردم و بیش از حد واکنش نشان می دهم ، زیرا من به طور مرتب احساساتم را ریختم و تا زمانی که آماده انفجار نباشم ، چیزی درباره آنها نگفتم.
دانستن همه اینها در مورد خودم ، مکالمه ای که من قصد داشتم با مدیرم داشته باشم لازم است با دقت و با دقت انجام شود. من نمی توانم مقصر باشم و نه انتقاد کردم. تمام آنچه که من می توانستم انجام دهم این بود که در اظهاراتم اطمینان داشته باشم و از آنچه برای موفقیت در کارم لازم داشتم دفاع می کنم.
وقتی مکالمه را انجام دادم ، از مدیر خواستم در یک اتاق عقب رستوران به من بپیوندد تا بتوانیم به صورت خصوصی صحبت کنیم. و سپس من چیزی برای این منظور گفتم:
"گاهی اوقات ، احساس بی احترامی می کنم یا مثل اینکه وقتی به جای اینکه اظهار آرام شود ، به من فریاد می زند ، کار خوبی انجام نمی دهم. و هنگامی که بازخورد منفی می گیرم بدون هیچ گونه جهت در مورد چگونگی انجام بهتر ، احساس گیجی می کنم. بنابراین ، من به شما برای احترام و عزت بیشتر به من احتیاج دارم و باید بازخورد کامل تری داشته باشم تا بتوانم عملکرد شغلی خود را بهبود بخشم. "
از آنجا که من از این سبک ادعایی استفاده کردم ، مدیر من گوش کرد و دفاعی نشد. نه تنها آنها با آرامش گوش کردند در حالی که من اظهار داشتم که چه احساسی دارم و به چه چیزهایی نیاز دارم ، بلکه آنها حتی توافق کردند و وقتی به پایان رسیدم ، از من تشکر کردند که به آنها گفتم و قول دادم که بیشتر تلاش کنم تا انواع جهت و بازخورد را به من بدهم. من نیاز دارم
این مدیر شخصی بود که اگر بخواهید با انتقاد مستقیم یا سرزنش مستقیم به آنها نزدیک شوید (مثلاً چرا باید مانند دیکتاتور دستور دهید؟ شما همیشه به همه بی احترامی می کنید!) ، آنها فریاد می کشند. با شما مطابقت داشته باشد ، شما را به خانه بفرستد یا شما را بنویسد و اگر بعضی راه ها را تحقیر کردید (مثلاً شما چنین هستید (در اینجا ملاحظه ای درج کنید)!) ، مطمئناً آنها سعی می کنند راهی برای آتش زدن شما پیدا کنند.
در ماه های بعد ، مدیر من نه تنها با احترام بیشتری با من رفتار کرد و بازخورد ها و جهت گیری های سازنده تری را ارائه داد ، بلکه مکالمه ما باعث شد که آن مدیر نیز به همان شیوه با سایر کارمندان رفتار کند. روابط کاری ما نیز مانند روحیه کارکنان بهبود پیدا کرد و محیط کار از پویایی اقتدارگرا و انتقادی به یک تجربه مشترک تر ، حمایتی و تقدیرآمیز تبدیل شد.
هنگامی که من این تجربه را در استفاده از ارتباطات ادعا داشتم ، فهمیدم که می توانم این سبک از ارتباطات را تقریباً در تمام زمینه های زندگی ام اعمال کنم. در روابط عاشقانه قبلی من ، که همه اینها به فاجعه ختم شده بود ، تمایل داشتم ارتباط نامنظم بیشتری با تمایل به سرزنش یا انتقاد داشته باشم ، یا حتی دفاعی یا سنگفرش باشم ، اما یادگیری چگونگی برقراری ارتباط به طور قاطعانه به آن الگوی پایان داد.
در آخرین رابطه عاشقانه من ، مرتباً از فرمول "احساس می کنم" و "به من نیاز دارم" استفاده کردم ، و در نتیجه ، من هرگز ندیدم که هیچ یک از چهار اسب سوار به آنجا برسند ، و اگر این کار را کردند ، فقط برای یک لحظه بود. این رابطه دوام نیاورد - ما فقط در مراحل مختلف زندگی بودیم و برخی از مهمترین اهداف زندگی ما همسو نبودند - اما این اولین رابطه بود که احساس راحتی کردم ، پذیرفتم ، از آن حمایت کردم و با آرامش روبرو شدم. وقتی جنگیدیم ، به روشی سالم جنگیدیم. این اولین رابطه عاشقانه واقعاً مثبتی بود که من در آن داشتم.
و آنچه که این تجربه به من آموخت ، حتی اگر پایان یابد ، این بود که چه رابطه خوبی می تواند از نظر احساسی برای من به نظر برسد. این به من آموخت آنچه در شریک زندگی نیاز دارم. و حتی اگر من یاد گرفتم که چگونه می توانم بازخورد بدهم و به طور قاطع در محل کار برقرار کنم ، فهمیدم که استفاده از آن سبک ارتباطی می تواند در هر رابطه موثر و سالم باشد.
The Marriage Minute یک خبرنامه نامه الکترونیکی از مؤسسه گوتمن است که در مدت زمان 60 یا کمتر از ازدواج شما را بهبود می بخشد. بیش از 40 سال تحقیق با هزاران زوج یک واقعیت ساده را ثابت کرده است: چیزهای کوچک اغلب با گذشت زمان می توانند تغییرات بزرگی ایجاد کنند. یک دقیقه؟ در زیر ثبت نام کنید
منبع : sanykala
جنسی تجربهای متأسفانه برای ن است. تقریباً از هر 5 زن در ایالات متحده مورد قرار گرفته است و مهاجمان آنها تقریباً مرد هستند. این نوع خشونت می تواند یک زن را عمیقاً مطمئن نکند که مردان به آن اعتماد کنند. این یک مشکل خوب است که مردان ایجاد نمی کنند اما مردان خوب می توانند به اصلاح آنها کمک کنند.
در طول سالهای گذشته ، من دلگرم شده ام که تماشا می کنم مبانی مردانی در کاهش خشونت علیه ن علاقه مند باشند. مردان با مقابله با فرهنگ به عنف قدرتمند برای تغییر عمل می کنند. من معتقدم که مردان سالم ، همدلی به خوبی برای کمک به ن بازمانده در بهبود و بازسازی پس از خشونت جنسی هستند. این فرصتی بی ارزش برای کمک به بهبودی است که می خواهم درباره آن صحبت کنم و از شما می خواهم که در این زمینه شرکت کنید.
وقتی 24 ساله بودم و در خارج از کشور زندگی می کردم ، توسط گروهی از مردان جوان مورد قرار گرفتم. فکر می کردم یکی از این مردها دوست من بوده است.
به دنبال ، من غالباً وحشتناک بودم که بدون کمک دارو و شخص امنی در کنار من بخوابم ، زیرا آگاهی از دستم می رود. رفتن به دنیای کار ، خریدن مواد غذایی و غیره ، کار بزرگی و تحقیرآمیز بود زیرا محرک های حسی مرا به سمت فلاش های وحشیانه این رویداد سوق می دادند که باعث می شد بیش از حد از مردانی که در آنجا حضور ندارند ، جلوگیری کنم. مجدد به به هر زمینه ای ، همواره من را به حالت انكار ناآرام یا حیرت زده سوق می دهد ، كه در آن بسیار گیج می شوم و نمی توانم درک كنم كه چطور چنین سری از وقایع می تواند رخ دهد.
من باید حالت اشتباه را تکرار کنم: "باید یک اشتباه وجود داشته باشد." آرزو می کردم هر اثری از وقایع آن شب پاک شود ، خودم و بدنم در آن گنجانده شود. من نمی دانم که آیا این ممکن است برای من همیشه احساس دوباره و تمیز دوباره.
مانند اکثریت قریب به اتفاق موارد گزارش شده ، تجربه من با سیستم دادگستری منجر به محکومیت نشد. در ایالات متحده ، به ازای هر 1000 مورد ، فقط 7 مورد منجر به محکومیت جنایی می شوند. دانستن اینکه چگونه سیستم های عدالت ناکارآمد در متوقف کردن سوء استفاده کنندگان جنسی مؤثر هستند ، ترس را در من ایجاد کرده است که هرگز نمی تواند کاملاً پاک شود.
از طرف دیگر ، به این نتیجه رسیدم که حتی اگر احتمال محکومیت برای ارتکاب خشونت جنسی بسیار کم باشد ، بیشتر مردان هرگز نمی کنند. بسیاری از مردان از این مفهوم وحشت دارند. این خطر عواقب نامطلوب نیست که مانع انجام این خشونت مردان شود. این همدلی ، نجابت و اخلاق است که احتمال جنسی را نفی می کند. با یادآوری این موضوع ، دوباره به من ایمان دوباره نسبت به مردان و طبیعت انسانی تأکید کرد و ترس را به اندازه کافی کاهش داد تا به من اجازه دهد زندگی عادی داشته باشم.
بهبودی من به همبستگی و حمایت دوستان نزدیک مرد کمک کرد. اعتماد من به مردها توسط مردانی که به من کرده بودند و با تلاش زیاد دستگاه قضایی برای متوقف کردن مهاجمان ، عمیقاً متزل شده بود. اعتماد به نیمی از جمعیت یک سرمایه قدرتمند برای از دست دادن است ، به همین دلیل من به سه دوست عزیزم مرد برای کمک به آنها رسیدم و آنها به من حمایت کردند. آنها احساسات شدید من را بدون قضاوت آب کردند. آنها هر حرفی را که باید بگویم گوش می دادند و جواب می دادند. آنها اطمینان حاصل کردند که وقتی احساس امنیت نمی کنم با من هستند. آنها به توانایی من در بهبودی اعتقاد داشتند و روزانه آن را به من یادآوری می کردند. آنها با من احساس کردند. آنها در کنار من ایستادند. آنها مرا مراقبت کردند.
بنابراین پیام من این است: اگر شما مرد هستید و یک زن به شما رسیده است تا در مورد خشونت جنسی صحبت کند ، به شما فرصتی بی ارزش برای انجام کار خارق العاده ، تأیید مجدد اعتماد و ارزش شخصی ، تغییر زندگی داده می شود. و شما می توانید آن را انجام دهید! دستور العمل بسیار ساده است. با تمایل بدون مانع گوش دادن و آموختن و همراه او در سفر او ، می توانید نتیجه را به سمت آینده ای بسیار روشن تر برای او تغییر دهید.
اگر هنوز هم می ترسید که ممکن است اشتباه بگویید یا اشتباهی مرتکب شده اید ، زیرا تجربه نه از خشونت جنسی را کاملاً درک نمی کنید ، در اینجا لیست کوتاهی از پیشنهادات برای قرار گرفتن خود در مکالمات آزاد پیرامون ترومای جنسی و برای تغییر زندگی ارائه می شود. اگر یک بازمانده برای کمک به شما کمک می کند ، پشتیبانی کنید.
و اگر هر یک از این نکات برای شما ساده یا تسویه حساب به نظر می رسد ، لطفا اذیت نشوید. من به انواع تصورات غلطی که در طول سفر با آنها روبرو شده ام پاسخ می دهم؛ برخی از آنها تصور غلط از طرف مردان مهربان هستند که می توانند قهرمان ارزنده ای در کمک به ن آسیب دیده از خشونت جنسی باشند.
منبع : ثانیکالا
تونی رابینز ، گوینده انگیزشی و گورو خودیاری ، هنگام سخنرانی جنبش #MeToo در یک رویداد اخیر در سان خوزه ، کالیفرنیا ، اظهارات جنجالی درباره قربانیان خشونت جنسی بیان کرد. وی اظهار داشت: قربانیانی که در این جنبش صحبت می کنند در واقع به خود آسیب می رسانند و رشد شخصی آنها را محدود می کنند:
رابینز گفت: "اگر شما از جنبش #MeToo استفاده می کنید تا با حمله و از بین بردن شخص دیگری ، اهمیت و اطمینان پیدا کنید ، یک اونس رشد نکرده اید." "تنها کاری که انجام داده اید استفاده از دارویی به نام اهمیت است تا احساس خوبی داشته باشید."
اظهارات وی بلافاصله باعث انتقاد مخاطب شد و وقتی با مخاطب نانین مک کول ، قربانی سوء استفاده جنسی ، در مورد عملکردش در این جنبش مواجه شد ، رابینز عقب نشینی نکرد. درعوض ، همانطور که یک فیلم ویروسی از NowThis نشان می دهد ، رابینز با فشار جسمی به او در تلاش برای اظهار نظر خود پاسخ داد.
ویدئویی طولانی تر نشان می دهد که برخی از مخاطبان از آنچه مک کول برای گفتن تشویق می کنند ، تحسین می کنند ، این بدان معناست که رابینز جنبش را به اشتباه درک می کند و از اهمیت سخن گفتن در هنگام قربانی شدن برای رسیدن به عدالت کاسته می کند و چقدر برای جنسی مهم تر است. به بازماندگان و قربانیان حمله کنید تا در یک حرکت جمعی این کار را انجام دهند تا به موضوع گسترده خشونت جنسی توجه کنند.
سایر اعضای مخاطب ، پاسخ های رابینز را تحسین کردند ، حتی وقتی که وی گفت که "قربانی می کند" ، در حالی که برخی ابراز نگرانی کردند. بعضی از آنها به وضوح از دیدن تلاش های رابینز برای فشار آوردن به مک کول ناراحت بودند ، و برخی دیگر در آنجا نشسته ، ساکت و منفعل بودند ، زیرا مردی بلند قد و تحمیل زن کوچکتر را به عقب رانده بود.
این بد نیست هنگام انتقاد از جنبش #MeToo. بنیانگذار جنبش ، تارانا بورک ، در پاسخ گفتن بسیاری داشت. و متأسفانه رفتار او در رویداد سان خوزه نشانگر دیدگاه مردانه مسلط است.
مشکلی در Mansplaining
رابینز علاوه بر مسخره کردن قربانی کردن در مقابل یک قربانی ، کاری را انجام داد که بسیاری از مردان از جمله خود من انجام داده اند ، و اغلب ما این کار را انجام می دهیم حتی بدون آنکه متوجه شویم: او مأمور اجرای برنامه بود ، پرتفوی "مرد" و "توضیح". "این بدان معناست که وقتی مردان" با ن صحبت می کنند. به طرز حامیانه "صحبت می کنند. ممکن است عمدی نباشد و ممکن است مردان از انجام آن آگاه نباشند ، اما این مهم نیست. Mansplaining کاری است که آقایان ، صریح و روشن ، باید جلوی انجام آن را بگیرند.
خواستار قتل عمد خصوصاً توهین آمیز هنگام فرهنگ آزار و اذیت و آزار جنسی است که در جهان ما وجود دارد. با توجه به اینکه مردان از نظر آماری اکثریت قریب به اتفاق مرتکبین خشونت جنسی هستند و بیش از نیمی از قتل های ن آمریکایی مربوط به خشونت شریک زندگی صمیمی است ، ما در موقعیتی نیستیم که از ن بخاطر موضع گیری انتقاد کنیم. در حقیقت ، غیر از ارائه جمله هایی مانند "من شما را باور دارم" ، ما به احتمال زیاد نباید چیزی جز کلمات تصدیق و همدلی بگوییم تا زمانی که ما به طور کامل درک کنیم که چه کسی به ما می گوید.
در مورد رابینز ، به نظر می رسد او به نوعی تسلط مردانه را نشان داده است که جنبش #MeToo در تلاش برای نبرد است. به جای گوش دادن ، وی سرقت کرد. او به جای اینکه یک قدم عقب برداشته و از مک کول بخواهد که به او بیشتر بگوید ، مرتباً او را قطع کرده و سپس او را به سمت محوطه عرصه می راند. او دیدگاه ها و تجربه های خود را بدون جستجوی درک آنها به چالش کشید و او به فضای شخصی وی حمله کرد و با انجام این کار ، وی نمونه ای از نوع تسلط بر مردانگی سمی بود که باید پایان یابد.
پس از واکنش شدید رسانه های اجتماعی پس از این رویداد ، او عذرخواهی کرد و عذرخواهی وی بدون هیچ گونه شایستگی انجام نمی شود. وی با بیان اینكه عدم فهم خود را پذیرفت ، گفت: "من عذرخواهی می كنم كه چیزی جز تحسین عمیق من به جنبش #MeToo پیشنهاد كردم." او با نادیده گرفتن اعتراف كرد و گفت: "من هنوز چیزهای زیادی برای آموختن دارم." و او گفت: "من هستم. متعهد به بخشی از راه حل است. "این نشان می دهد که او می فهمد که مشکلی وجود دارد و می خواهد به حل آن کمک کند.
پادزهر برای شگفت انگیز: گوش دادن به درک
با #MeToo به دست آوردن توده حیاتی ، این وظیفه است که مردان قبل از پرسیدن چگونه می توانیم به شما کمک کنند ، گوش دهند تا درک کنند. وقتی گوش می دهیم به درک ، و واقعاً گوش می دهیم ، قدمی عقب می زنیم و در برابر اصرار توضیح می دهیم (یا به صورت ساده) یا مشاوره می دهیم یا مشکل را حل می کنیم و به کسانی که شایسته شنیدن هستند احترام می گذاریم. ما قادر به همدلی و تأیید احساسات و تجربیات شخص دیگر هستیم و به کسی این امکان را می دهد که در تعیین چگونگی بهترین کمک شما ، بر خلاف اینکه به شما کمک کند به روشی که شما تصمیم به تحمیل دارید کمک کند.
بعضی اوقات ممکن است آنها به کمک ما نیازی نداشته باشند یا بخواهند ، و این خوب است. بعضی اوقات فضاهایی وجود دارد که ورود آقایان مناسب نیست. با کنار گذاشتن تمایل خودمان برای رهبری و کنترل ، و در عوض به دیگران اجازه می دهیم که رهبری شوند (به ویژه در مبارزات و جنبش های خودشان) ، این امر باعث احترام زیادی به عزت و مقام دیگر می شود.
اگر درک کنیم از چه زمانی و به همین دلیل از ما خواسته شده است که درگیر نشویم ، به نیاز شخص دیگری به فضا احترام می گذاریم. و با انجام آنچه از ما خواسته می شود تا به بهترین وجهی کمک کنیم ، می توانیم متحدین ارزشمند بشویم.
وقتی ما این کار را به عنوان آقایان انجام می دهیم ، با مردانگی سمی مبارزه می کنیم و نمونه ای مثبتی را برای مردان دیگر ، به ویژه نوجوانان و پسران به دست می آوریم. در مورد جنبش #MeToo ، داستانهای خود را ادامه دهید. ما گوش می دهیم ، ما به شما اعتقاد داریم ، به شما احترام می گذاریم و می خواهیم کمک کنیم.
اگر می خواهید یک رابطه عمیقاً معنادار و پر از اعتماد و صمیمیت برقرار کنید ، در زیر عضو شوید تا پست های وبلاگ ما را مستقیماً در صندوق ورودی خود دریافت کنید:
منبع : sanykala
"آنچه در رابطه با عشق با آن انجام شده است" فقط یک تینا ترنر نیست که از دهه 80 پدیدار شد. همچنین این سؤال است که جهت تحقیق را به سمت اعتیاد و رویکردهای نوظهور برای درمان این اختلال شکل داده است. حتی قبل از اثر اصلی نویسنده یوهان هاری «تعقیب جیغ» ، که ادعای گسترده ای مبنی بر این که "نقطه مقابل اعتیاد هوشیاری نیست - این ارتباط است" بود ، بسیاری از ما در جامعه پزشکی و کلینیک از اول مشاهده می کردیم که روابط نزدیک و پشتیبان ما چقدر نزدیک است. برای نتایج بهتر درمان برای افراد بهبودیافته. چند نمونه را در نظر بگیرید: مشارکت یک همسر در رفتارهای شویی رفتاری "به طور قابل توجهی بهبود یافته است" نتایج 12 ماهه برای بازیابی الکلی ، در یک مطالعه در سال 1993 در مجله مطالعات الکل و مواد مخدر. به طور مشابه ، افرادی که مشارکت فعال اعضای خانواده در جلسات پیشگیری از عود داشتند ، خطرهای عود خود را کاهش دادند. مطالعات متعدد به این نتیجه رسیده اند که مشارکت در گروه های پشتیبان 12 مرحله ای مانند الکلی های ناشناس با چشم اندازهای بهتر بهبودی طولانی مدت موفق همبستگی دارد. چگونه یک "مولکول عشق" می تواند اعتیاد و بهبودی را تحت تأثیر قرار دهد در هر یک از این مثالها ، مخرج مشترک روابط عشق و پیوند است - و اکنون ، علم پیشگامانه بیشتر به نوروبیولوژی عشق و ارتباط می پردازد زیرا مربوط به بهبود است. آنچه ظهور می کند ، به لطف قدرت بهبودی بی رویه یک انتقال دهنده عصبی در مغز ، راه های جدیدی را برای درمان اختلالات در مصرف مواد (SUDs) نوید می دهد: "اکسی توسین" ، با نام علمی خود ، "مولکول عشق" نیز شناخته می شود. اکسی توسین یک هورمون قدرتمند و طبیعی است که: زن و مرد هنگام ارگاسم آزاد می شوند رها شدن ن در حین زایمان و زایمان و هنگام شیردهی قدرت دلبستگی عاطفی و پیوند بین کودک و والدین آنها را تحت تأثیر قرار می دهد احساس پیوند اجتماعی با دیگران را افزایش می دهد بر رفتار و احساسات اجتماعی تأثیر می گذارد دارای اثرات ضد استرس و ضد اضطراب است
به طرز جالب توجه ، آخرین تحقیقات همچنین نشان می دهد كه سطوح بالاتر اكسی توسین در مغز می تواند:
خطرات ایجاد SUD را کاهش دهید
کاهش هوس ها و خطرات عود در افرادی که از بیماری SUD بهبود می یابند
پیوند بین اکسی توسین و اعتیاد
شواهد جدیدی که در حال ظهور است ، ارتباطی بین اکسی توسین و اعتیاد برقرار کرده است. بررسی این شواهد در اوایل سال جاری ، محققان دانشگاه سنت جورج لندن را به این نتیجه رساند که اکسی توسین ممکن است کلید درمان اعتیاد به مواد افیونی و درگیری از عود بیماری باشد. و یافته های قبلی در سال 2014 در دانشگاه آدلاید به این نتیجه رسیدند که اکسی توسین - بطور خاص ، سطح کافی از آن در دوران ابتدایی کودکی - ممکن است شروع سوء مصرف مواد را در زندگی بعدی پیش بینی کند.
اکسی توسین به عنوان یک درمان بالقوه برای هوس های دارویی
همچنین داده های در حال ظهور وجود دارد که نشان می دهد ممکن است روزی اکسی توسین به عنوان درمانی برای کمک به افراد در بهبودی در غلبه بر هوس های دارویی (و در پی عود مجدد) استفاده شود. به عنوان مثال ، اعتیاد به متامفتامین را در نظر بگیرید. تاکنون هیچ دارویی برای کمک به مدیریت و تسکین هوس های متد که اغلب قبل از عود وجود دارد ، وجود ندارد. اما یک مطالعه امیدوارکننده در ماه مه 2017 نشان داد که تجویز اکسی توسین در موش های معتاد به Meth باعث کاهش رفتارهای متقاضی می شود.
چنین مطالعاتی باید تحقیقات بیشتری را درمورد روشهای درمانی مبتنی بر اکسی توسین برای متامفتامین و سایر اعتیادها انجام دهد. اما این یافته ها به روش دیگری نیز امیدوار کننده هستند - به عنوان تأیید عصب شناختی مبنی بر اینکه بهترین کار برای کمک به افراد در بهبودی از اعتیاد است ، یک دوز سخاوتمندانه از عشق و ارتباط است.
اگر شما یک حرفه ای هستید که با زوج هایی که تحت تأثیر اعتیاد هستند ، همکاری می کنید ، ممکن است از حضور در زوج ها و اعتیاد بهبودی بهره مند شوید ، یک آموزش یک روزه که توسط دکتر باب ناوارا ، متخصص اعتیاد ارائه شده است.
منبع : sanykala
درباره این سایت